رشتو/ هسته های مقاومت تشکیل دهید: برای حکومت حاکم آسانترین کار پراکنده کردن توده تظاهرکنندگان است، آنها با تجهیزات کامل و آمادگی لازم به هدف مشخصی که روبروی آنها است حمله کرده و با توجه به بافت مردمی تظاهرکنندگان که از هر قشر و سنی هستند بطور طبیعی آنها در مقابل حمله

عقب نشینی میکنند.
برای این نیروهای مجهز و مسلح و بظاهر قدرتمند، سختترین کار حمله به هدفی است که نامعلوم باشد. توانایی آنها برای حمله به چنین هدفی صفر است. هدف نامعلوم همان هستههای مقاومت هستند.

در انقلاب 57 نیز در هر تظاهراتی وقتی که گارد حمله میکرد همه فرار میکردند. اما آنچه گارد را از پا درآورد فعالیت گسترده و فراگیر هستههای مقاومت بود. هستههای مقاومت سبب شدند که هزینه سرکوب مردم برای رژیم بسیار زیاد شده و همچنین باعث پراکندگی شدید نیروهای سرکوب و خسته شدن

آنها گردیدند. هستههای مقاوت سلسله اعصاب حکومت را هدف قرار داده و آنچنان فشاری به آنها وارد آوردند که تظاهرات و اجتماعات آرام مردمی را بناچار تحمل نموده و همین سبب گسترش و تداوم انقلاب گردید. پس از مدتی نیروهای گارد حتی از تظاهرات بسیار آرام و معمولی هم فاصله خود را حفظ نموده

و کمتر به توده مردم نزدیک شده و یا اقدام به سرکوب میکردند. آنها از هستههای مقاومت وحشت داشتند و میترسیدند که افراد مقاومت در درون صفوف تظاهرکنندگان نیز باشند و بیکباره به آنها حمله کنند.

عملیات هستههای مقاومت در سراسر ایران از سال 56 شروع و در سال 57 به اوج خود رسید. حتی حکومت نظامی و قانون منع رفتوآمد شبانه نیز نتوانست مانع از حملات هستههای مقاومت شود. هستههای مقاومت از گروههای 2 تا 5 نفرهای تشکیل میشد که سالها یکدیگر را میشناختند و کاملاً بیکدیگر

اطمینان داشتند. برای انجام عملیات مقاومت 2 نفر کافی بود ولی به هر حال به هیچ وجه تعداد آنها از 5 نفر بیشتر نمی شد زیرا احتمال لو رفتن و گیر افتادن افراد بیشتر میشد. هستههای 3 و 4 نفره خیلی رایج بود و تعدادی نیز در هستههای 2 یا 5 نفره فعالیت میکردند.

این هستهها هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته و اساساً لزومی به اینکار نبود، هدف کاملاً مشخص بود، انهدام سلسله اعصاب حکومت و مختل نمودن سیستم اقتصادی آن. برقراری ارتباط بین هستهها خطرناک، بیمورد و زائد بود، هر هسته سعی میکرد تا حد امکان مخفی مانده و شناسائی نشود.

هستههایی که تلاش میکردند با برقراری ارتباط با دیگر هستهها، گروه بزرگتری تشکیل داده و عملیات بزرگتری را انجام دهند خود را بیشتر در خطر میانداختند. لزومی به کارهای بزرگ و قهرمانبازی نبود، عملیاتهای کوچک و پراکنده هزاران هسته مقاومت، هنگامی که در کنار هم قرار میگرفت

مقیاسی وسیع و خردکننده مییافت. هسته های مقاومت هرگز جایگزین موج تظاهرات مردمی که سرنوشت انقلاب را تعیین میکرد نبودند بلکه درکنار و جزئی از آن بودند. توجه این هسته ها فقط به مردم و جریان مردمی انقلاب بود و هیچگاه تسلیم نظریات مبارزات مسلحانه و پیروی از گروههایی نظیر

مجاهدین خلق و چریکهای فدائی نشدند و رمز موفقیت آنها نیز این بود که بجای خزیدن در خانه های تیمی و تئوری پردازی و تحلیل سیاسی و ترورهای کور و بی نتیجه، در متن مردم ماندند. شاید بهمین دلیل مردمی بودن این هسته ها بود که بعد از انقلاب اثری از آنها نماند و

مطالبه و ادعایی مطرح نکردند، آنها متعلق به هیچ گروه و حزب و تشکیلاتی نبودند، آنها از جنس مردم بودند.
ابتدای کار از تظاهراتها شروع شد، گارد حمله میکرد و درد باتوم و اندوه اینکه چرا جمعیت زود فرار میکنند حالتی از یأس و ناامیدی پدید آورد، این فکر که رژیم زورمند و بیرحم

است و نهضت بجائی نخواهد رسید بجان همه افتاده بود. جو وحشت عظیمی همه را فرا گرفته و ترس وجود همه را پر کرده بود. تعداد تظاهرکنندگان بشدت کاهش یافته و برای گارد سرکوب کردنشان راحتتر شده بود، جیره باتوم هر فرد چند برابر شده بود. در کنار جو رعب و وحشت سرکوب نظامی، اقدامات وسیع

امنیتی نیز در جریان بود و هر روز تعداد بیشتری دستگیر میشدند. کمکم دیگر هوا آنقدر سنگین شده بود که نفس کشیدن دشوار و همه دچار خفقان شده بودند. جوانان به این نتیجه رسیدند که بیسروصدا و آرام و بدون جاروجنجال هستههای مقاومت تشکیل دهند، دو نفره، سه یا چهار نفره و حداکثر پنج نفره

تنها سلاح قابل دسترس و فوقالعاده موثر کوکتل مولوتف بود. بچهها تأثیر شگرف آنرا در جریان مبارزه مردم فنلاند در سال 1939 بر علیه ارتش سرخ اشغالگر خوانده بودند ولی حتی کسی روش ساخت آنرا نمیدانست. روشن بود که مردم فاقد سلاح فنلاند بر علیه ارتش اشغالگر شوروی که با تمام تجهیزات و

تانک و توپ کشورشان را اشغال کرده بود فقط با اتکا به کوکتل مولوتف آنچنان خسارات سنگینی بر اشغالگران وارد نمودند که آنها را سرانجام وادار به عقبنشینی کردند. آنموقع در سال 57 تلفن موبایل و اینترنت وجود نداشت و بسیار دشوار بود که فرمول این کوکتل جادویی که ارتش سرخ را شکست داده

بود بتوان پیدا کرد. بالاخره تلاشها بثمر رسید و بعضی هستهها به فرمول دسترسی یافتند و بتدریج همه هستههای مقاومت یاد گرفتند که با ترکیب بنزین و روغن موتور در بطری شیشهای و استفاده از یک تکه پارچه بعنوان فتیله میتوانند کوکتل مولوتف را بسازند.
دلیل موفقیت کوکتل، سادگی

و قدرت آن بود. فنلاندیها سر شیشه را خالی میگذاشتند، فتیله پارچهای داخل مواد قرار میدادند، و در آنرا با چوب پنبه یا چسب نواری میبستند، تا محتویات آن بیرون نریزد. فتیله که آتش میگرفت، چون سر بطری بسته بود به مواد نمیرسید، اما بعد از پرتاب بطری و شکسته شدن شیشه، فتیله مشتعل

مواد پراکنده شده را آتش میزد. فنلاندیها به زودی دانستند که با اضافه کردن شکر، مایع ظرفشویی، یونولیت یا حتی سفیده تخممرغ میشد به کوکتل خواص دود زائی، دیر سوزی یا کم پخشی داد. در انقلاب 57 بیشترین کوکتلها با فرمول بنزین و روغن موتور یا بنزین و صابون رنده شده ساخته و مورد

استفاده قرار گرفتند. بعضی افراد نیز آنقدر یونولیت داخل شیشه محتوی بنزین می ریختند تا یک مخلوط ژله ای خاکستری رنگ تشکیل شود و برخی دیگر هم بجای یونولیت، قیر یا پارافین یا روغن گریس استفاده می کردند.
بانکها، پمپبنزینها، ادارات دولتی و خودروهای دولتی اهداف اولیه هستههای

مقاومت بودند. رژیم بتدریج مجبور شد نیروهای گارد را در سطح شهر پراکنده نماید و برای هر بانک و پمپبنزینی و اداره و ساختمانی، نگهبان بگمارد. خود این نیروهای پراکنده و قلیل در مراحل بعدی هدف قرار گرفتند. گارد مجبور بود شبانهروز در شهر حضور داشته باشد و بتدریج آثار خستگی و

عصبیت در آنها آشکار و کنترل اعصابشان را از دست دادند. تحت شرایط سخت پدیدآمده تمرد و نافرمانی و فرار از خدمت در نیروهای نظامی گسترش یافت.
هستههای مقاومت در برخی از تطاهرات نیز حاضر و بهنگام حمله گارد از آنها با کوکتیل پذیرایی میکردند و پس از مدتی و در پی تلفاتی که گارد متحمل

شد دیگر بسادگی حاضر نبودند بسمت تظاهرکنندگان یورش کنند، آنها دستورات را نادیده میگرفتند و خود را کنار میکشیدند.
بانکها که ستون مرکزی اقتصاد کشور بودند شعب زیادی را در آتش کوکتلها از دست داده و قادر بانجام وظایف خود نبودند، ادارات دولتی آتش گرفته تعطیل شده و با توجه به

وابسته بودن ادارات به یکدیگر، اختلال شدیدی در سیستم اداری کشور بوجود آمده بود. شرکتهای بزرگ بیمه روزانه باید خسارات مالی انبوهی که هستههای مقاومت بوجود آورده بودند را پرداخت نموده و با توجه به دولتی بودن بیمهها، هزینه سنگینی بر دولت وارد میآمد.

ادامه دارد…..
هستههای مقاومت ابداً از تلفن برای مکالمات خود استفاده نمیکردند زیرا تلفنها شدیداً تحت کنترل بود، فقط ملاقات حضوری و هیچ کس هم حق نداشت یادداشت بردارد، همه چیز باید در مغز ثبت میشد تا مدرکی بهمراه آنها نباشد

بهنگام عملیات باید حتماً کفش ورزشی پوشیده و کسی حق استفاده از کفش چرمی را نداشت زیرا هنگام فرار سرعت را کم و باعث سر خوردن و زمین خوردن افراد میگردید. هیچ هستهای برای برقراری تماس با هستههای دیگر تلاش نمیکرد و

تحت هیچ شرایطی برای هیچکس، حتی بستگان نزدیکش از فعالیتهای خود تعریف نمیکرد. در سال 57 کسی واقعاً پیشبینی نمیکرد همه چیز بسرعت بپایان برسد و لذا هستههای مقاومت خود را برای نبردی طولانی و برای سالیان دراز آماده میکردند. ورزش و کوهنوردی جزء لاینفک برنامههای هستههای مقاومت

بود. آنها نوک پیکان انقلاب و مدافعین مردم و امید تودهها بودند. آنها آسیبناپذیر بودند، آنها به رهبر احتیاج نداشتند. آسیبناپذیر بودند زیرا رژیم حتی اگر موفق بدستگیری هستهای میشد فقط چند نفر بدستش میافتادند و هیچ راهی به هستههای دیگر پیدا نمیکرد. به رهبر احتیاج

نداشتند زیرا فقط یک هدف و وظیفه را دنبال میکردند، خسارت زدن به اموال دولت تا سرحد امکان.
رژیم واقعاً به استیصال و درماندگی افتاده بود، هستههای مقاومت همرنگ مردم بودند و لذا نامرئی و غیر قابل کشف، هستههای مقاومت در هر ساعتی و به هر مکانی ممکن بود حمله کنند

لذا گارد نمیدانست باید کجا انتظار آنها را بکشد و از کجا محفاظت کند. هستههای مقاومت اسلحه نداشتند تا نیاز به فشنگ داشته باشند، اسلحه آنها کشفنشدنی و تمام نشدنی نبود، بنزین که همواره درون باک ماشین بود و شیشه خالی آبلیمو هم که در هر خانهای فراوان. هستههای مقاومت سرعت عمل

داشتند، برق آسا، پرتاب کوکتل به یک بانک یا پمپبنزین یا ساختمان یا خودری دولتی لحظهای بیش طول نمیکشید و هنگامی که شیشه کوکتل در هوا بسمت هدف میرفت آنها در حال دویدن و ترک صحنه بودند. هسته های مقاومت خوشبختانه هرگز این اشتباه را مرتکب نشدند که بسمت مبارزه مسلحانه بروند،

ورود به فاز نظامی سبب خروج توده مردم از صحنه می گردید. هستههای مقاومت نبرد را در سراسر خاک ایران گسترش داده و با این حرکت خود سبب متفرق شدن قوای سرکوبگر و فرسوده شدن آنها میگردد. هستههای مقاومت بلایی بر سر نیروهای سرکوب خواهند آورد که آنها حتی از تکان خوردن برگ درختان هم

بهراسند و هر لحظه در انتظار فرود آمدن کوکتل مولوتفی در وحشت بسر برند. آنها بتدریج خواهند فهمید که نباید مثل سگ وحشی به مردم عزیز ما حمله کنند چرا که جانشان در آتش کوکتل مولوتفها خواهد سوخت، سپرها و لباسهای ضد شورش آنها در مقابل کوکتل مولوتفها ذلیل و بیاثر است

واحدهای موتورسوار و خودروهای آنها از بهترین هدفهای هستههای مقاومت خواهد بود. بگذارید در حالی که مردم در خانههایشان آسوده خوابیده و برای تظاهرات بعدی آماده میشوند، نیروی سرکوبگر سراسر شب را از ترس بیدار بماند که شاید بتواند جلوی حمله هستههای مقاومت را بگیرند. تمام